جریان نقدی و میزان سوددهی از معیارهای مهم مالی در مشارکتهای تجاری هستند. البته ممکن است این دو مفهوم برای افرادی که به تازگی وارد دنیای کسب و کار شدهاند، کمی گیجکننده به نظر برسند و در نتیجه آنها را اشتباه یا حتی جابجا به کار ببرند. مفهوم سود و جریان نقدی بسیار نزدیک به یکدیگر هستند اما تفاوتهای محسوسی در این بین دیده میشود. درک این تفاوت به شما کمک میکند تا در آینده تصمیمات سازندهتری را در دنیای کسب و کار خودتان بگیرید.
آیا سرمایهگذاری در شرکتی که سودآوری بسیار بالایی دارد، الزاما کار درستی است؟ جواب دادن به این سوال برای افرادی که درک درستی از تفاوت سود و جریان نقدی دارند به نسبت سادهتر است. شرکت مورد نظر شما چه راهکارهایی را به هنگام مواجهه با مشکلی مانند بحران اقتصادی عملی میکند؟ این راهکارها تا چه حد موثر واقع شدهاند؟ در این مقاله سعی کردیم با پرداختن به چندین مثال مختلف دو اصطلاح جریان نقدی، سود و تفاوت اصلی آنها را در به سادهترین شکل ممکن به همراه شما مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
جریان نقدی چیست؟
وقتی صحبت از جریان نقدی میشود منظور ما الزاما، پول فیزیکی و نقد نیست بلکه هر پول و درآمدی که به حساب شرکت وارد یا از آن خارج شود جزئی از جریان نقدی است.
بدیهی است که یک تجارت برای دوام به ورود و خروج پول به حساب شرکت نیاز دارد. همهی ما در طول روز، جریانات نقدی بسیاری را تجربه میکنیم. وقتی به یک سوپر مارکت میروید و کالایی را خریداری میکنید، پول از حساب شما به حساب صاحب مغازه واریز میشود. مغازهدار ملزومات انبار و مواد مورد نیاز خود را از پخشکنندگان کالا، تهیه میکند. در اینجا پول از حساب مغازهدار به حساب پخشکننده وازیر میشود. در ادامه وقتی مغازهدار کالا را میفروشد، پول نقد به حساب او واریز میشود. در آخر وقتی صاحب مغازه حقوق کارکنان خود را میدهد، قبضهای آب و برق را پرداخت میکند، نقدینگی از حساب او خارج میشود.
توجه داشته باشید که به همه جریانهای مالی، «جریان نقدی» یا (cash flow) گفته میشود.
جریان نقدی ممکن است مثبت یا منفی باشد. برای تعیین مثبت و منفی بودن جریان نقدی یک فرمول ساده ریاضی وجود دارد اما با دو تعریف نیز میتوان جریان نقدی مثبت و منفی را تعیین کرد.
جریان نقدی مثبت: هنگامی میگوییم جریان نقدی مثبت است که میزان پولهای ورودی به حساب طی یک مدت زمان معین، بیشتر از پولهای خروجی باشد.
جریان نقدی منفی: در صورتی میگوییم یک جریان نقدی منفی است که میزان پولهای خروجی از حساب طی یک بازه زمانی معین، بیشتر از پولهای ورودی باشد.
به عبارت “زمان معین” که در تعریفها آمده، دقت کنید. بیایید دوباره نگاهی به زندگی روزمره خود بیاندازیم. وقتی سر ماه حقوق میگیرید نمیتوان جریان نقدی حساب شما را مثبت در نظر گرفت چرا که پول به حساب واریز شده اما یک بازه زمانی معین برای آن مشخص نشده است. برای انجام این کار کافیست یک دوره یک ماهه را در نظر بگیرید. حقوق یا درآمد ماهیانه شما چه قدر است؟ از طرف دیگر هزینههایی که در طول ماه دارید را هم حساب کنید. در نهایت میتوانید با کسر هزینهها از درآمد تعیین کنید که جریان نقدی مثبت است یا منفی.
با استفاده از فرمول زیر به راحتی میتوانید مثبت و منفی بودن جریان نقدی را محاسبه کنید:
میزان خروجی در همان بازه زمانی – میزان ورودی در یک بازه زمانی مشخص = جریان نقدی
به طور کلی جریانهای نقدی را میتوان به سه دسته اصلی تقسیم کرد. در واقع مثبت یا منفی بودن هریک از آنها وابسته به شرایط است. این سه نوع جریان نقدی عبارتاند از:
جریان نقد عملیاتی (Operating cash flow): جریان نقد عملیاتی به خالص وجه نقد ایجاد شده از اقدامات و عملیات عادی یک شرکت تجاری اشاره دارد. جریان نقد عملیاتی مثبت در شرکتهای نوپا که همواره به دنبال گسترش و رشد بیشتر هستند، یک فاکتور ضروری است.
جریان نقدی سرمایهگذاری (Investing cash flow): با توجه به نامی که برای این جریان نقدی انتخاب شده “جریان نقدی سرمایه گذاری” به تمام هزینههایی که صرف سرمایهگذاری میشوند، اشاره دارد. برای مثال مبلغی که به منظور خرید تجهیزات و داراییهای فیزیکی از حساب شرکت خارج میشود یا هزینهای که صرف سرمایهگذاری در اوراق بهادار شده است. علاوه بر مواردی که گفته شد این نوع جریان نقدی، مبلغی که در نتیجه فروش دارایی وارد حساب شرکت میشود را هم شامل میشود.
طبق بررسیهای صورت گرفته منفی بودن جریان نقدی سرمایهگذاری الزاما همیشه نشانه بدی نیست چرا که این جریان در شرکتهایی که فعالانه در جهت کسب و کار خودشان سرمایهگذاری میکنند، اغلب منفی است. در واقع برای تشخیص خوب یا بد بودن جریان نقدی سرمایهگذاری باید چندین فاکتور مختلف را در نظر بگیرید تا در نهایت بتوانید به یک نتیجه معقول و منطقی برسید.
جریان نقدی مالی (Financing cash flow): به طور کلی جریان نقدی مالی مبلغی است که بین شرکت و سرمایهگذاران، مالکان یا طلبکاران آن جابجا میشود. بنابراین میتوان گفت هزینهای که صرف پرداخت بدهیها، حقوق کارمندان، سود سهامداران میشود، جزئی از جریان نقدی مالی یک شرکت است.
سود چیست؟
راههای کسب درآمد در هر تجارت با توجه به خدماتی که ارائه میدهد یا کالاهایی که به فروش میرساند، متفاوت است. در این بین باید هزینههای جانبی که صرف مسائلی مثل حقوق کارکنان، خرید تجهیزات لازم، قبض برق، اینترنت و … میشود را هم در نظر گرفت. برای محاسبه میزان سود یک کسب و کار کافیست طبق فرمول زیر، مبلغ تمام هزینهها را از درآمد به دست آمده کم کنید.
هزینه – درآمد = سود
شرکتهایی که با مشارکت چندین سهامدار تاسیس و پایهگذاری شدند، سود نهایی را بین تمام سهامداران تقسیم میکنند. البته در برخی از موارد تمام سود به دست آمده یا بخشی از آن صرف سرمایهگذاری مجدد در شرکت میشود. به عنوان مثال یک مغازهی لباس فروشی را در نظر بگیرید، ممکن است صاحب یا صاحبان این فروشگاه تصمیم بگیرند سودی که به دست میآورند را را در جهت توسعهی بیشتر کسب و کار خودشان به کار بگیرند و مدلهای جدید و بیشتری را به لیست محصولات اضافه کنند.
البته میتوان سود به دست آمده را صرف انجام تحقیقات آماری و بازاریابی کرد. تحقیقات آماری اطلاعات کاربردی و دقیقی در زمینه رنگ، مدل، محصولات پرفروش و … در اختیار شما قرار میدهند. بکارگیری این اطلاعات به صاحبان کسب و کارها کمک میکند تا فروش خودشان را چندین برابر افزایش دهند.
سود هم درست مثل جریان نقدی میتواند مثبت یا منفی باشد. هنگامی که مبلغ سود محاسبه شده منفی باشد، شرکت با ضرر مواجه میشود. این حالت معمولا زمانی اتفاق میافتد که شرکت مبلغ زیادی را صرف یک موضوع یا عملیات خاص میکند. اما در نهایت توانایی جبران هزینهها را ندارد.
سود هم مانند جریان نقدی به سه دسته اصلی تقسیم میشود:
اما بهتر است قبل از بررسی انواع سود، شما را با دو اصطلاح هزینههای عملیاتی و استهلاک بیشتر آشنا کنیم.
- هزینههای عملیاتی (Operating Expenses): هزینههای عملیاتی برای شکلگیری و دوام هر کسب و کاری ضروری هستند. برای مثال شخصی که قصد دارد یک کارگاه ریختهگری را راهاندازی کند برای شروع کار به جایی مثل سوله احتیاج دارد. در نتیجه هزینهای که صرف اجاره سوله میشود، یک نوع هزینه عملیاتی است. حقوق کارگران، بازاریابی، خرید تجهیزات، بیمه، بودجه لازم برای انجام تحقیقات و توسعه، همه و همه جزئی از هزینههای عملیاتی محسوب میشوند. مدیران و صاحبان کسب و کار باید توانایی مدیریت درست هزینههای عملیاتی را داشته باشند چرا که تنها در این صورت میتوانند علاوه بر حفظ بازدهی و کیفیت محصولات از رقبای خود پیشی بگیرند.
- استهلاک (Depreciation): هر کالا و محصولی که مورد استفاده قرار بگیرد، با گذشت زمان آسیب میبیند. حتی احتمال از کار افتادن و خراب شدن تجهیزاتی که مورد استفاده قرار نمیگیرند هم وجود دارد. هر وسیله و ابزاری که مورد استفاده قرار میگیرد، بعد از گذشت مدت کوتاهی دچار فرسودگی و استهلاک میشود. در نتیجه بها و ارزش آن وسیله هم به همان مقدار کاهش پیدا کند. به عنوان مثال، چرخ دندههای یک ماشین صنعتی را در نظر بگیرید که با گذشت زمان و استفاده مکرر دچار ساییدگی میشوند. از آنجایی که این ماشین صنعتی دچار استهلاک شده است، بهای اولیه آن هم کاهش مییابد.
- سود ناخالص (Gross profit): برای محاسبه سود ناخالص کافیست بهای تمام شده فروش محصولات و کالاها را از هزینههای تولید کسر کنید. فاکتورهای متفاوت زیادی هستند که سود ناخالص را تحت تاثیر قرار میدهند برای مثال میتوان به هزینههای مربوط به مواد لازم برای ساخت محصول و پرداخت حقوق کارمندان خط تولید میشود، اشاره کرد. البته ناگفته نماند که هزینههای ثابتی مانند اجاره، حقوق و دستمزد سایر کارکنان شرکت، قبوض، مالیات و … در محاسبه سود ناخالص در نظر گرفته نمیشوند.
هزینه تولید کالا – بهای تمام شده فروش = سود ناخالص
- سود عملیاتی (Operating profit): سود عملیاتی به مبلغی اشاره دارد که بعد از در نظر گرفتن و محاسبه تمام هزینههای عملیاتی مانند اجاره، قبوض، بیمه و … برای شرکت باقی میماند. اما جالب است بدانید که برای محاسبه سود عملیاتی، هزینههای مربوط به بهره و مالیات در نظر گرفته نمیشوند.
استهلاک – هزینههای عملیاتی – هزینه تولید کالا – درآمد = سود عملیاتی
- سود خالص (Net profit): سود خالص، حاصل کسر تمام هزینهها از درآمد است. دقت کنید که در محاسبهی سود خالص هزینهی مالیات و بهره نیز از درآمد کم میشود.
بهره – مالیات – کل هزینهها – کل درآمد = سود خالص
آشنایی با مفهوم انواع سود از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که ممکن است یک شرکت برای مثبت جلوه دادن کسب و کار خود تنها اطلاعات مربوط به یکی از انواع سود را به شما ارائه دهد. بنابراین آگاهی و بررسی دقیق اطلاعات ارائه شده از جانب شرکتها موجب میشود در مشارکتهای تجاری خود درست و هوشمندانهتر عمل کنید.
تفاوت بین سود و جریان نقدی
در واقع سود نشانگر مقدار پول باقی مانده پس از پرداخت و در نظر گرفتن تمام هزینههای جانبی یک کسب و کار است. در حالی که جریان نقدی مقدار پول وارد شده و خارج شده از حساب شرکت در یک بازه زمانی مشخص را نشان میدهد.
اهمیت کدام یک بیشتر است؟ جریان نقدی یا سود؟
سرمایهگذاران اغلب به دنبال یک معیار واحد و مشخص هستند که بتوانند به کمک آن درباره مشارکت یا عدم مشارکت در یک کسب و کار تصمیمگیری کنند. جریان نقدی و سود، دو معیار تاثیرگذار در مشارکتهای تجاری هستند. اما کدام یک در تعیین سلامت کسب و کار از اهمیت بیشتری برخوردار است؟
جواب دادن به این سوال کار سادهای نیست. از آنجایی که هر دو فاکتور سود و جریان نقدی به نحوی مهم و حائز اهمیت هستند، نمیتوان پاسخ قطعی و درستی برای این سوال در نظر گرفت. برای مثال ممکن است یک شرکت با جریان نقدی منفی، سودآور باشد. اما نتواند از پس هزینهها بربیاید در نتیجه همین موضوع مانع، رشد و گسترش شرکت خواهد شد.
در برخی موارد حتی سازمانهایی که جریان نقدی منفی دارند، در دراز مدت قادر به حفظ میزان سودآوری خود هستند. برای درک بهتر موضوع بیمارستانی را در نظر بگیرید که هزینهی زیادی را صرف تهیه و خرید تجهیزات پزشکی جدید کرده است. جریان نقدی بیمارستان در حال حاضر منفی است. اما مسئولین بیمارستان قصد دارند با استفاده از تجهیزات، بخشهای جدیدی را راهاندازی کنند. در نتیجه درآمد بیمارستان هم افزایش پیدا خواهد کرد. در واقع این مثال جریان نقدی سرمایهگذاری را به تصویر میکشد.
البته این امکان هم وجود دارد که شرایط دقیقا بر عکس چیزی که گفته شد، پیش برود. به بیان سادهتر سازمانی با جریان نقدی مثبت با کاهش قابل توجه سود مواجه شود. شرکتی را در نظر بگیرید که در زمینه واردات خودروهای سنگین فعالیت دارد. این شرکت تصمیم میگیرد برای گسترش و توسعه بیشتر کسب و کار خود، مبلغ هنگفتی را به عنوان وام دریافت کند.
پس در چنین شرایطی جریان نقدی مثبت است. اما اگر همه چیز طبق پیشبینی کارشناسان پیش نرود و نتوانند میزان سودآوری خود را حفظ کند، شرکت قادر به پرداخت بدهی نخواهد بود و قطعا با ضرر مواجه میشود. در این مثال هم جریان نقدی مالی بازگو شد.
همانطور که مشاهده کردید، عدم سوددهی قابل قبول در نهایت کاهش جریان نقدی را با خود به همراه خواهد داشت. پس در نظر گرفتن میزان سودآوری یک کسب و کار از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
قبل از پاسخ به این سوال که جریان نقدی مهمتر است یا سود، یک نکته را به خاطر داشته باشید. آن هم اینکه جریان نقدی، قابل خرید است. بنیانگذار یک کسب وکار میتواند دارایی شخصی خود را به عنوان جریان نقدی به شرکت وارد کند. علاوه بر آن، شرکتها میتوانند برای حفظ جریان نقدی از بانک وام کسب و کار دریافت کنند.
سخن پایانی
همانطور که مشاهده کردید در این مقاله دو مفهوم سود و جریان نقدی را مورد بررسی قرار دادیم. البته ناگفته نماند که یکی از الزامات عملکرد درست، آگاهانه و مدیریت ریسک در مشارکتهای تجاری، آشنایی با مفهوم تمام اصطلاحات و معیارها تاثیرگذار در آن است. شما به راحتی میتوانید با شناخت اصول کلیدی بازارهای مالی و کسب اطلاعات دقیق و کاربردی سرمایه اولیه خودتان طی یک بازه زمانی مشخص چند برابر افزایش دهید.